رنگها یکی از عوامل محرک ذهن انسان شناخته میشوند و تصور دنیایی بدون وجود آنها، تقریباً غیر ممکن است. سوالی که ممکن است ذهن افراد بسیاری را به خود درگیر کند این است که در ابتدا و برای اولین بار چه رنگهایی ساخته شدند و روش ساخت آنها چگونه بوده است؟ برای پاسخ به این سوال لازم است اطلاعاتی در حوزه تاریخچه پیدایش رنگ ها داشته باشید.
برخی رنگها به صورت طبیعی یافت میشوند، سبز یا قهوهای مثالها مناسبی در این زمینه هستند. تاریخچه پیدایش رنگ ها در واقع بررسی میکند که رنگهای ابتدایی، چه رنگهایی بودهاند و روند پیشرفت و شناخت بشر در حوزه رنگها چگونه بوده است.
خلاصه ای از داستان رنگ های ابتدایی
تحقیقات گستردهای تا به امروز برای مشخص کردن زمان پیدایش رنگ ها انجام شده و این که برای اولین بار چه رنگهای استفاده شدهاند. نکته مشخصی که در این زمینه به چشم میخورد، این است که میتوان تا میزان زیادی مطمئن بود که اولین آشنایی انسان با رنگها به چندین هزار سال پیش باز میگردد. زمانی که اولین نقاشیها را روی بدنه غارها کشیدند.
پایه و اساس تشکیل برخی رنگها به مواد طبیعی بازمیگردد. انسان برای اولین بار به کمک خاک، ذغال سوخته، چربی حیوانی یا برگ گیاهان توانست نقاشی و طراحیهایی را از خود به جای بگذارد. میتوان پنج رنگ سیاه، سفید، قرمز، زرد و قهوهای را از ابتداییترین رنگهای شناخته شده دانست که توسط بشر مورد استفاده قرار گرفتهاند.
شروع پیشرفت بشر در هنر نقاشی و طراحی از زمان استفاده از رنگهای اولیه، آغاز شد و تا به امروز همچنان ادامه دارد. رنگهای مختلف از ترکیب رنگهای پایه و ابتدایی و گاهاً از روشهای دیگر پدید آمدند و باعث ایجاد طیفهای مختلفی شدهاند.
در مسیر ساخت رنگهای جدید افراد بسیاری موثر بودهاند و هر یک به نحوی باعث پیشرفت در این حوزه شدهاند. در ادامه با ما همراه باشید تا دستاوردهای چند فرد مهم در این حوزه را مورد بررسی قرار دهیم.
چرخه رنگ نیوتن
برای اولین بار نیوتن توانست رنگها را در قالب یک چرخه و در کنار یک دیگر منظم کند. نیوتن با کشف طیف نور مرئی و این چرخه توانست نظریههای قدیمی و ناقص در مورد نحوه ایجاد رنگها را زیر سوال ببرد با دید وسیعتری به این موضوع بپردازد.
این کشف با گسترش طاعون در زمان نیوتن یکی شد ولی این موضوع باعث توقف تحقیقات وی نشد و آزمایشات او در نهایت مشخص کرد که نور سفید از ترکیب نورهای مختلفی پدید میآید. چرخه رنگی نیوتن باعث شد تا رنگها به دو دسته اولیه و قانویه تقسیم شوند. رنگهای ثانویه از ترکیب رنگهای موجود در چرخه به میآمدند و این اصل تا به امروز هم پابرجا است.
رنگهای مختلفی از این روش پدید آمدند که کاربریهای به خصوصی داشتند. این امکان باعث ایجاد رنگهای بسیاری متنوعی شده که گاهاً از طیفهای مشترکی هستند.
آثار گوته و چرخه رنگی او
پس از نیوتن میتوان گوته را اثرگذارترین فرد در حوزه استفاده از رنگها دانست که باعث ایجاد زاویه دید جدید به کاربرد آنها شد. ابداعات گوته بیشتر در زمینه نمایش طبیعت به سادهترین روش بود و در این مسیر آثار بزرگی را از خود به جای گذاشته است.
گوته و نیوتن در برخی موارد از نظر باورها با هم متفاوت بودند. گوته باور داشت که تاریکی در واقع یک عنصر در تولید رنگها است در حالی که نیوتن تاریکی را عدم وجود نور میدانست. با این وجود گوته نیز در حوزه رنگ شناسی تحقیقات و آزمایشات بسیاری انجام داد که باعث پر شدن شکافهای نظریه نیوتن میشدند.
وجود پیشینه فعالیتهای ادبی گوته باعث شد تا رنگها را از نظر روان شناختی نیز بهتر از دیگر افراد بشناسد و در آثار خود نیز به این موضوع توجه داشت. در نهایت، تلاشهای گوته در حوزه رنگ شناسی باعث شد تا چرخه رنگی خود را ارائه دهد که بسیار به چرخهای که امروز از آن استفاده میکنیم، شبیه است.
تحقیقات و مطالب به جا مانده از گوته در ادامه به عنوان پایه و اساسی برای بررسی رنگها از نظر روان شناسی شد. این اطلاعات در مشخص کردن تفسیر مغز انسان از رنگهای مختلف بسیار اثرگذار بود.
تحقیقات مانسل در حوزه شناخت رنگ ها
کمی جلوتر در قرن بیستم، معلمی به نام مانسل که تحقیقاتی در مورد پیدایش و شناخت رنگها انجام میداد، باعث مشخص شدن اطلاعات بسیار کارآمدی شد. نتایج آزمایشات او تا به امروز نیز مورد استفاده هستند.
مانسل بر خلاف تمام افراد پیشین خود سعی کرد تا رنگها را با دید متفاوتتری بررسی کند. او برای هر رنگ فاکتورهایی را مشخص کرد که در نهایت این امکان را میداد که هر رنگ را با توجه به مشخصاتش شناسایی کنیم. مانسل مفهوم اشباع رنگها را برای اولین بار به کار برد. اشباع رنگ در واقع میزان روشنایی رنگهای مختلف را نشان میدهد و برای هر کدام عددی متفاوت خواهد بود.
مانسل رنگها را در نمودارهای سه بعدی مورد بررسی قرار میداد که با استفاده از آنها توانست برای هر رنگ مشخصات مخصوصی را تعریف کند و هر کدام را به طور اختصاصی نامگذاری کند. این دادهها کمک کردند تا رنگها با دقت بسیار بالاتری تفکیک شوند.
اطلاعاتی که از تحقیقات مانسل به جای ماند، باعث شدند تا زاویه دید انسان نسبت به شناخت رنگها تغییر کند و آزادی بسیاری بیشتری برای ایجاد رنگهای جدید را پدید آورد.
سخن آخر در مورد تاریخچه پیدایش رنگ ها
شناخت و پیدایش رنگها در فرهنگها و در میان اقوام مختلف کمی با یکدیگر متفاوت بوده است. این موضوع امروزه اما بسیار کمتر دیده میشود، چرا که رنگها به صورت تخصصی مورد بررسی قرار میگیرند و این اطلاعات در میان تمام کشورها تا میزان زیادی یکسان است.
علاوه بر افرادی که در این مقاله دستاوردهایشان را مورد بررسی قرار دادیم، زنان و مردان بسیار دیگر نیز در زمینه شناخت رنگها و تکامل آنها اثرگذار بودهاند. در نتیجه تلاشهای این افراد و اطلاعاتی که از خود به جای گذاشتند، مدلهای رنگی مختلفی به وجود آمدند که برای کاربریهای متفاوت مناسب هستند.
تاریخچه پیدایش رنگ ها کمک میکند تا دید کاملتری به رنگهایی که استفاده میکنیم داشته باشیم. این که بدانیم هر رنگ چگونه پدید آمده و چه اثراتی دارد، کمک میکند در شرایط مناسبتری آنرا به کار ببریم.